loading...
وبسایت تفریحی 90
محمدرضا قندهاری بازدید : 216 سه شنبه 09 اسفند 1390 نظرات (0)

 

دو تا پيرمرد با هم قدم مي زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومي در حال قدم زدن بودند.

پيرمرد اول:«من و زنم ديروز به يه رستوران رفتيم که هم خيلي شيک و تر تميز و با کلاس بود، هم کيفيت غذاش خيلي خوب بود و هم قيمت غذاش مناسب بود.»

پيرمرد دوم:«اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم يه شب بريم اونجا... اسم رستوران چي بود؟»

پيرمرد اول کلي فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چيزي يادش نيومد. بعد پرسيد:«ببين،يه حشره اي هست، پرهاي بزرگ و خوشگلي داره، خشکش مي کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه مي دارن، اسمش چيه؟»

پيرمرد دوم: «پروانه؟»

پيرمرد اول: «آره!» بعد با فرياد رو به پيرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستوراني که ديروز رفتيم اسمش چي بود؟!»

محمدرضا قندهاری بازدید : 357 پنجشنبه 06 بهمن 1390 نظرات (2)

http://up.website90.com/Pictures/LOVE.jpg

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند : با بخشیدن، عشقشان را معنا می کنند. برخی "دادن گل و هدیه" و "حرف های دلنشین" را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند "با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی" را راه بیان عشق می دانند.

 

http://up.website90.com/1234.gif

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    با کدام مطالب سایت بیشتر حال میکنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 139
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 87
  • باردید دیروز : 108
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 235
  • بازدید ماه : 393
  • بازدید سال : 2,551
  • بازدید کلی : 614,303